پروردگار من ...

 

god ..

 

چنان دلکندم از این دنیا که شکلم شکل تنهایی ست...
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست ... !!
مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشاگر
دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه عکس من گریزانند تو هم بگذر از این تنها...
فقط اسمی بجا مانده از انچه بودم وهستم
دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
بجز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
شگفتا از عزیزانی که هم اواز من بودند
بوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند
گره افتاده در کارم ...

 

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا حقی چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.pendarsoft.blogsky.com

سلام می تونم خواهش کنم آدرس وبلاگ منو تو وبلاگتون به صورت لینک بذارین
متشکرم
www.pendarsoft.blogsky.com
به نام پندارسافت

باران شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.sookoote-baran.persianblog.com

سلام خانوم گل/ابجی خانوم نبخشم چیکار کنم؟؟؟؟/متن قشنگی بود ممنون/ممنون که بهم سر زدی/منتظرم تا زودتر ببینمت دلم برات تنگ شده/دوست دارم نازنین/شاد و موفق باشی.

امین جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ق.ظ http://www.zahier.persianblog.com

درود به خواهر گلم ٫ نبینم گرفتار باشی !!؟ ما مسئول تمام اتفاقاتی هستیم که برامون رخ میده ٫ ولی این روزگار هم خیلی جفاکارانه با ما برخورد میکنه ٫ در حال امیدوارم از این بن بست در بیای ٫ ممنونم که تنهام نمیذاری ٫ رستگار و پیروز ٫ در پناه عشــــــق

سعید سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:18 ب.ظ

قشنگ بود و نظره بارانم خیلی باحال بود D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد